پيش از هر چيزي بگويم من يک دانش آموخته متعصب رشته ارتباطات هستم و اين مقدمه کوتاه را از اين زاويه بخوانيد. تعداد قابل توجهي از اهالي رشته ارتباطات را مي شناسم که در فصول انتخابات براي مشاوره به نامزدهاي انتخابات و بهره برداري از آنچه خوانده اند و ديده اند، قصد ميدان مي کنند اما تاکنون ريش و قيچي کمپين ها و ستادهاي انتخاباتي بيشتر در اختيار کارشناساني از رشته هاي ديگر بوده است. دست کم در مواردي که من شمارش کردم؛ اين دسته از اهالي ارتباطات بادانش کمپين آشنايي چنداني ندارند و اين هم از خرابي بنيان هاي آموزش رشته ارتباطات در ايران است که کمتر جنبه مهارتي و بيشتر رز و زيور نظري دارد. اشتباه نشود؛ هيچ عاقلي ارزش جستارهاي نظري را نفي نمي کند اما براي رشته اي مانند ارتباطات که نظرش هم از عمل بر آمده و با آن رد و گسترش يافته است، بي عملي دانش آموختگانش در بزنگاهي مانند انتخابات به مصيبت مي ماند! همين مقدمه کافي است تا وارد اصل داستان شويم که عبارت است از نگارش اين کتاب برآمده از تجربه و مطالعه نويسنده که يکي از اهداف آن آشنايي دانش آموختگان رشته ارتباطات با برنامه ريزي کمپين هاي انتخاباتي است. اگرچه دوستان سياست خوانده، مشاوران و فعالان سياسي و انتخاباتي هم از مخاطبان اصلي اين کتاب هستند.