آنچه در اين کتاب مي خوانيم شامل: خلاصه اجرايي و اجزاي آن جهت تدوين يک برنامه جامع ارتباطات يکپارچه بازاريابي، تجزيه و تحليل فرصت ترفيعات، استراتژي هاي شرکت جهت پياده سازي ارتباطات يکپارچه بازاريابي و مديريت اين ارتباطات از سه جنبه مشتريان مصرفي، مشتريان صنعتي و کانال هاي توزيع مي باشد. مطالعه موردي اصلي بکار رفته در کتاب پيش رو مبلمان ويلامت است، که به خوبي در لابلاي مفاهيم علمي کتاب رنگ و بوي اجرايي و عملياتي به خود گرفته است و در پايان هر مفهوم از برنامه ارتباطات يکپارچه بازاريابي مثالي از چگونگي اجراي آن مفهوم توسط برند مبلمان ويلامت ذکر شده است که به خوانندگان در درک مفاهيم بکار رفته در کتاب کمک شاياني نموده است.
بخشي از کتاب
#اصول_جامع_برنامه_ارتباطات_يکپارچه_بازاريابي
به خاطر داشته باشيم شرکتها در پي دستيابي به مشترياني هستند که به آنان وفادار باشند از اين رو شرکت ها در تلاشاند از طريق تحول در نظام ارتباط مشتري به هدف نهايي خود که رضايتمندي مشتري است دست يابند. بکارگيري کارآمد و مؤثر ارتباطات با مشتريان براي سازمانها امري بسيار مهم و ضروري است، لذا شرکتها به دليل درک ضرورت و اهميت بحث ارتباطات يکپارچه بازاريابي به آن پرداخته اند. همه کسب و کارها ميخواهند برندشان در بين مخاطبان به خوبي جا بيفتد. چون از طريق برند، ميتوانند در بازار رقابتي امروز دوام بياورند و نسبت به رقبا متمايز شوند. جا افتادن برند يعني افزايش آگاهي مخاطب نسبت به محصول و در نتيجه افزايش رغبتِ وي به خريد. براي خلق يک برند محبوب، بايد راهکار خلاقانهاي استفاده شود تا مزيت محصولات و خدمات براي مخاطب بيان شود. اين راهکار را “ارتباطات يکپارچه بازاريابي” مينامند. در ارتباطات يکپارچه بازاريابي، به دنبال اين هستيم که مناسبترين کانال را براي مناسبترين مخاطب استفاده کنيم.
اگر بدانيم که مخاطب اصلي ما چه کسي است و بدانيم وي از چه رسانهاي استفاده ميکند، ميتوانيم از طريق همان رسانه، برند خود را به او معرفي کنيم. بعضي از کانالهاي متداول براي ترويج برند عبارتند از:شبکههاي اجتماعي، روابط عمومي، پيشبرد فروش، تبليغات، بازاريابي مستقيم و فروش شخصي يا حضوري.
وقتي تمام مسيرهاي ارتباط با مخاطب را با يکديگر منسجم کنيم، به ارتباطات يکپارچه بازاريابي رسيدهايم. اگر روشهاي بازاريابي، تبليغات، محتواي شبکههاي اجتماعي، پيشبرد فروش و ساير ابزارها، به صورت يکپارچه عمل کنند تأثيرگذاري بيشتري در معرفي برند و محصول خواهند داشت. در اينجا لازم است چند نکته را بيان کنيم. سنگ بناي اول در ارتباطات يکپارچه بازاريابي، شناخت دقيق محصول و مخاطبِ آن است. براي شناخت نيازها، نگرشها و انتظارات مخاطبِ اصلي، بايد خواستههايش را با دقت رصد کرد. فضاي مجازي ابزار مناسبي براي تعامل نزديکتر با مخاطب و شناخت نيازها و خواستههايش ايجاد کرده است. هر کسب و کاري رسالتي دارد. محصولات و خدمات ارائه شده بايد با رسالت آن کسب و کار همسو باشد. مثلا اگر رسالت خود را توجه به سياستهاي “سبز” و “پايدار” ميداند بايد محصولاتش را نيز دوستدار طبيعت و قابل تجزيه ارائه دهد. حسي که مخاطب به برند يا محصول پيدا ميکند بسيار مهم است. برندي موفق است که بتواند تجربهي جديد يا حسي خاص در مشتري ايجاد کند. گاهي يک تغيير ساده در بستهبندي، ميتواند اين احساس را در وي به وجود بياورد. استفاده از ابزارهاي مختلف به صورت يکپارچه اهميت زيادي دارد. کانالهاي تبليغات، رسانههاي اجتماعي، پيشبرد فروش و غيره ارتباط با مخاطب را اثربخش ميکنند. از آنجا که توجه مخاطب را به سختي ميتوان به دست آورد، بايد ابزارهاي ارتباطي را به طور اثربخش استفاده کرد تا همان توجه اندک را نيز به بهترين نحو به خود جلب کرد. ارتباطات يکپارچه بازاريابي باعث ميشود تمام ابعاد آميخته بازاريابي، هماهنگ با هم عمل کنند و برند را به بهترين شکل در ذهن مخاطب جا بيندازند.