اين کتاب، براي کساني است که بايد بر مهم ترين چالش هايشان غلبه کنند، نه تنها از راه همکاري با موافقان و دوستانشان، بلکه با مخالفان و دشمنانشان.
دشمن تراشي تعارضات را بزرگ نمايي مي کند، فضا را براي حل مساله و خلاقيت تنگ مي نمايد، و حواس ما را از دنياي واقعي پرت مي سازد.
همکاري فرصت آفرين است، چراکه از طريق کار با ديگران، شايد راه موثرتري رو به جلو پيدا کنيم که تاثير بلندمدت تر و پايدارتري بر وضعيت مان داشته باشد.
همکاري نوشداروي هر مساله اي نيست؛ ريسکش اين است که ممکن است نتايجش خيلي کم و به کندي پديدار شود و اين امر مي تواند به مصالحهي بيش از اندازه يا خيانت به آن چيزي که برايمان خيلي مهم است منجر شود.
همکاري مدارا آميز، از ما مي خواهد که هر دو محرک عشق (گفت وگو) وقدرت (موضع گيري) را بپذيريم.
قدرت، محرک خوديابي است که در قالب موضع گيري بيان مي شود و عشق، محرک اتحاد است که در قالب گفت وگو بيان مي شود. شما نياز به استفاده متناوب، نه هم زمان اين محرکها داريد.
کليدتناوب بين گفت وگو و موضع گيري اين است که بدانيم چه موقع کدام را بايد استفاده کرد تا چرخه زايشي را به جاي چرخه تخريبي حفظ نماييم.
وقتي با يک موقعيت چالشي مواجه مي شويم، اول توجه مان را به ديگران متمرکز مي کنيم، اين که چه مي کنند يا نمي کنند، يا بايد بکنند. در صورتي که بايد از خود شروع کنيم