کتاب هاي مديريت معمولا درباره شيوه مديريت کردن بر افراد ديگر بحث مي کنند. موضوع اين کتاب مديريت کردن خود به منظور اثربخش شدن است. دراکر که از او به عنوان پدر مديريت مدرن ياد مي شود، معتقد است، اين که يک نفر واقعا بتواند ديگران را مديريت کند، به هيچ وجه به قدر کافي ثابت نشده است.
اما شخص هميشه مي تواند خود را مديريت کند. در واقع مديراني که براي اثربخش شدن خود را مديريت نمي کنند احتمالا نمي توانند دستياران و زيردستان خود را مديريت کنند. مديريت عمدتا با الگوسازي انجام مي شود. آنان که نمي دانند در شغل و کار خود چه گونه خود را اثربخش کنند الگو و سرمشق غلط مي شوند.
فلسفه وجودي مديران در سازمان ها تسهيل امور و پيشبرد کارهاست. پيتر دراکر، بر اين باور است که «نقطهي شروع بحث مديريت اين است که بايد اثربخش بود» و اثربخشي آموختني است و مديران بايد «اثربخششدن را بياموزند». دراکر کتاب «مدير اثربخش» خود را بر پايه اين دو نکته کليدي بنا نهاده و نگاشته است.