بيرون رفتن از هزار تو مثل بيرون رفتن از زندان باورهاي قديمي است. باورها نقش و توانايي بالايي در شكست يا موفقيت ما دارند. نمي توان با كوله باري كهنه ، جست و جويي تازه را آغاز كرد. تغيير دادن افكار ، هويت شما را تغيير نمي دهد. شما همان باورهايتان نيستيد، بلكه فردي هستيد كه آن ها را انتخاب مي كند. باورها خيلي فدرتمندند. يك باور زمان گذشته ، به تنهايي مي تواند كل شركت را ورشكست كند. وقتي به اجازه مي دهي چيزي را باور كني ، يك دنيا امكانات جديد درهايشان را به رويت باز مي كنند. شرايط تغيير مي كنند، جهان متفاوت مي شود؛ و چيزهايي كه ديروز حقيقت داشتند شايد ناگهان امروز ديگر حقيقت نداشته باشند. چرا برخي با تغيير سازگار شده ، پيش مي روند و پيروز مي شوند، و برخي در برابر تغيير مقاومت كرده ، درجا مي زنندو مي بازند؟