دو دليل براي ارزشمندي کار عميق وجود دارد. اولين مورد، مربوط به يادگيري است. ما در دوران اقتصاد اطلاعاتي (Information Economy) زندگي ميکنيم که وابسته به سيستمهاي پيچيدهاي است که به سرعت در حال تغييرند. به عنوان مثال، بعضي از زبانهاي برنامهنويسي که بن ياد گرفت، ده سال قبل از آن وجود نداشتند و احتمالاً تا ده سال ديگر هم منسوخ خواهند شد. به طور مشابه، کسي که در زمينهي بازاريابي در دهه 1990 فعاليت ميکرده است، احتمالاً در مورد اينکه امروزه بازاريابان، نياز به داشتن مهارت در زمينهي تجزيهوتحليل ديجيتال دارند، هيچ ايدهاي نداشته است. بنابراين براي ارزشمند ماندن در اقتصادمان، بايد بر هنر يادگيري مطالب پيچيده با سرعت بالا تسلط داشته باشيد. اين امر مهم، نياز به کار عميق دارد. اگر اين توانايي را پرورش ندهيد، به احتمال زياد از پيشرفتهاي تکنولوژيکي عقب خواهيد ماند.
دومين دليل براي ارزشمند بودن کار عميق، اين است که انقلاب شبکههاي ديجيتال، تاثيرات مثبت و منفي دارد. اگر بتوانيد چيز مفيدي خلق کنيد، دسترسي به مخاطب آن (به عنوان مثال، کارفرمايان يا مشتريان) اساساً بدون محدوديت است. عاملي که پاداش مادي و معنوي شما را به ميزان قابل توجهي افزايش ميدهد. از سوي ديگر، اگر چيزي که توليد ميکنيد متوسط باشد، پس به مشکل برخواهيد خورد، زيرا پيدا کردن جايگزين بهتر در اينترنت براي مخاطبان شما بسيار آسان است.
صرف نظر از اينکه برنامهنويس کامپيوتر باشيد يا نويسنده، بازارياب، مشاور و يا کارآفرين، براي موفقيت، بايد بهترين چيزهايي که ميتوانيد را توليد کنيد، امر مهمي که نياز به عميق بودن دارد.