اگر هنگام صرف غذا با تفنگداران دريايي همراه باشيد، متوجه ميشويد که کمسابقهترين افراد اول از همه غذاي خود را دريافت ميکنند و باسابقهترينها آخرين کساني هستند که غذايشان را ميگيرند. هنگاميکه شاهد اين رويداد هستيد، متوجه ميشويد که در اين موقعيت هيچ دستوري داده نميشود. سربازان نيروي دريايي فقط اينطور عمل ميکنند. در عمق چنين عمل سادهاي نگرش تفنگداران دريايي نسبت به رهبري نهفته است. از رهبران تفنگداران دريايي انتظار داريم آخرين افرادي باشند که غذا ميخورند، چرا که ارزش واقعي رهبري در مقدم دانستن نياز ديگران نسبت به نياز خود است. رهبران بزرگ براي کساني که افتخار هدايتشان را دارند، صادقانه ارزش قائلاند و اين مسئله را درک ميکنند که بهاي واقعي امتياز رهبري در گرو صرف نظر کردن از منافع شخصي است. سايمون به شرح اين مطلب پرداخته است که براي موفقيت سازمان، رهبران آن بايد هدف واقعي يعني چرايي را درک کرده باشند. در کتاب رهبران آخر غذا ميخورند، سايمون ما را به مرحلة بعدي درک اين موضوع ميبرد که چرا عملکرد بعضي از سازمانها نسبت به ساير سازمانها بهتر است. او با شرح جزئيات کلية عواملي که رهبري را به چالش ميکشند، اين کار را انجام ميدهد. به بيان ساده، فقط شناخت ماهيت وجودي سازمان کافي نيست، بايد افراد خود را شناخت و آنها را منبع مصرفي نپنداشت. به طور خلاصه، شايستگي و مهارت حرفهاي براي رهبري خوب و شايسته کافي نيست، رهبران خوب بايد واقعاً براي کساني که مسئوليت هدايتشان را به عهده دارند، ارزش قائل شوند. مسلماً مديريت خوب براي ماندگاري بلندمدت سازمان کافي نيست. توضيحات مشروح سايمون در خصوص ارکان عملکرد انساني آشکارا ثابت ميکند که دلايلي واقعي وجود دارد براي اينکه چرا بعضي از سازمانها در دور? زماني کوتاهي موفقاند، اما درنهايت شکست ميخورند: رهبر آن سازمان در ايجاد و فراهم آوردن محيطي که در آن به افراد اهميت داده شود، شکست خورده است. همانطور که سايمون اشاره ميکند، سازمانهايي که افرادشان ارزشهاي مشترک دارند و باارزش شمرده ميشوند، هم در زمانهاي خوب و هم در زمانهاي بد در بلندمدت موفق ميشوند. احتمالاً جان کوينسي آدامز پيام سايمون را درک کرده است، چرا که او با بيان اين مطلب نشان داد که کاملاً معناي رهبري را دريافته است: «اگر عملکرد شما انگيزة اميدواري و روياپردازي، يادگيري، کار و رشد و ترقي را در ديگران افزايش دهد، شما رهبريد.» معتقدم که از اين نقل قول، پيام رهبران آخر غذا ميخورند را دريافت خواهيد کرد. هنگاميکه رهبران در زيردستان خود انگيزه ايجاد ميکنند، آن افراد به آيندهاي بهتر اميدوار ميشوند، وقت بيشتري را صرف تلاش براي يادگيري ميکنند، براي سازمانهايشان بيشتر کار ميکنند و به مرور زمان به رهبر تبديل ميشوند. رهبري که از افراد خود حمايت ميکند و تمرکزش روي ارتقا و موفقيت سازمان است هرگز از بين نميرود. اميدوارم مطالعة اين کتاب، همواره انگيز? آخرين نفر بودن در صرف غذا را در خوانندگانش ايجاد کند.