کتاب از چهار بخش تشکیل شده است که در هر بخش، طی فصلهای گوناگون، نکاتی درباره تربیت "صاحبنظران استراتژیک "مطرح میشود .در بخش نخست این مسئله طرح گردیده که "آیا اعضای تیمی که مدیران برای پیشبرد کار برگزیدهاند متفکران استراتژیک هستند یا خیر؟ ."در بخش دوم، با رهنمودهایی درباره آمار و شرایط لازم برای ساختن استراتژی، نقطه شروع مناسب به مدیران پیشنهاد شده است .در بخش سوم، استراتژی تعینی به مثابه علم تفکر استراتژیک تعریف میشود که پیروی از آن موجب میگردد که با استفاده از "شیوههای سنتی "از "نظرگاه مدرن "به اداره سازمان پرداخت .در بخش چهارم با معرفی استراتژی نوظهور به منزله هنر تفکر استراتژیک، بر این نکته تاکید شده که کار با این استراتژی نیازمند مهارتهای جدید است .علاوه بر این، بر ارزش "تفکر یکپارچه "و اهمیت "ایجاد تعادل "میان این دو نوع تفکر نیز تاکید شده است .