دنیا با شتابِ سرسامآوری در حال حرکت و شتاب است. چنانچه در نقش یک رهبر، معلم، دانشآموز، سرمایهگذار، یا کارمند، اندکی کوتاهی کنید، خود را از قافله جریان تحول بهغایت وامانده خواهید یافت.
اگر در گذشته احساس میکردیم که جهان بهصورت یک دهکده در آمده، احساس کنونی این است که همه درون یک تالار گرد آمدهایم. جهانیان تنها در پیوند و ارتباط با همدیگر نیستند، بلکه به هم وابسته شدهاند. در دنیایِ کنونیِ ما، تصور این که در کشوری مستقل زندگی میکنیم، فکری مسخره است.
متاسفانه اکنون شاهد یک ناهمخوانی آشکار میان شتاب دگرگونیها و توانمان در برپایی سیستمهای آموزشی، تربیتی، مدیریت، شبکه ایمنی اجتماعی، و قانونهای حکومتی هستیم که مورد نیاز شهروندان در مسیر بهرهگیری از مزایای شتاب حرکت و گریز از زیانهای آن است. این وضعیت در هر دو گروه کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت صادق بوده و بزرگترین چالش دولتها در سراسر جهان میباشد.
ما از دوره درازی از تاریخ گذر کردهایم که در آن «موجودی و انباشت» معیار ثروتمندی و موتور محرک رشد بود. اکنون به جهانی پا نهادهایم که در آن مهمترین منبع و امتیاز رقابتی، چگونگی همراهی با «جریانی» است که از کشور یا جامعه شما میگذرد، و اینکه به چه میزان شهروندان را برای بهرهبرداری از آن تربیت و آماده کردهاید.
در گذشته هنگامی که به ایده یا فراورده ارزشمندی دست مییافتیم، پیروزیِ سراسر عمر ما را تامین میکرد. ولی اکنون چنین نیست. برای باقی ماندن روی آب، بایستی پیوسته دانش خود را، با مشارکت در جریان دانشهای نو در آن زمینه، بالا برده و هماهنگ سازیم.
در اقتصاد کشاورزی، سرمایه بنیادین «زمین» بود و در اقتصاد صنعتی، «پول و سرمایه فیزیکی». در اقتصاد خدماتی، «سرمایههای ناملموس» مانند روشها، طراحیها، نرمافزارها، و ثبت اختراعات در کار بودند. اما در اقتصاد دانشپایه امروز، «سرمایههای انسانی» همچون هوشمندی، مهارت، کاردانی، همدلی، و خلاقیت، نقش بنیادی را بر عهده دارند. ما باید بر الگویی از رشد تکیه کنیم که موجب رشد و شکوفاییِ سرمایههای انسانی شود.
در برخی از فرهنگها مردم هنگامی که با یک چالش عمده روبهرو میشوند، از خود چنین میپرسند: "ما از دیگران عقب هستیم. علت چیست؟ بایستی از آنان بیاموزیم و وضعِ خود را بهتر کنیم". دربرابر، فرهنگهایی هستند که مردمش اینگونه نظر میدهند: "ما از دیگران عقب هستیم. با ما چه کردهاند؟ همه تقصیرها به گردنِ آنان است".
مقدمه :
به کجا چنین شتابان؟
شتاب ظهور فناوریهای جدید چنان شتابی به زندگی همه ما داده که گاه فرصت اندیشیدن به اینکه به کجا میرویم را از ما گرفته است. پس لازم است هر از گاهی درنگی کنیم و بیندیشیم که کجا هستیم و به کجا روانهایم تا بتوانیم زندگی کاری، فردی و اجتماعی خود را بهتر مدیریت کنیم. خواندن این کتاب این فرصت را به ما میدهد.
توماس فریدمن، نگارنده کتاب «دیرآمدی، خوش آمدی»، نویسنده زبردستی است که کتابهای پرفروشش جایزههای متعددی را از آن خود کرده است. کتاب حاضر از برجستهترین و آموزندهترین آثار وی به شمار میآید. فریدمن در این کتاب به معرفی و شرح سه عامل کلیدی میپردازد که در سراسر گیتی سبب تغییراتی چشمگیر، پرشتاب و گیجکننده بر زندگی بشر امروز شدهاند. این سه عامل عبارتند از: 1- ظهور پیدرپی تکنولوژیهای نوین 2- جهانی شدن بازارها 3- تغییرات شدید آبوهوایی یا اقلیمی در سراسر جهان.
نویسنده در کتاب، چگونگی اثرگذاری این عوامل را بر زندگی فردی، بر سازمانها، کشورها، و بر روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی، فرهنگی و اخلاقی انسانها، با ذکر نمونههای عینی نشان میدهد. پیشنهاد وی به خوانندگان این است که برای جلوگیری از سردرگمی دربرابر تحولات سرسامآور ناشی از این تاثیرات، گاهی توقفی کنند و ژرفتر ببینند و بیندیشند تا بیابند که چگونه میتوان از مزایای این جهان پرشتاب بهرهمند شوند و چگونه از پیامدهای ناگوار آن ایمن بمانند.
از میان سه عامل یادشده، نوآوری و پیشرفت شگرف و روزافزون فناوری، بیشترین سهم را در تحولات زندگی امروز ما به عهده دارد و شاید حتا تا حدود زیادی سبب پیدایش یا تشدید دو عامل دیگر یعنی جهانی شدن بازارها و تغییرات شدید آبوهوایی شده است. فریدمن بر این باور است که انفجار نوآوری در فناوریها توان دگرگونی و بازآفرینی همه شئون زندگی ما را دارد. وی در مورد عامل دوم یعنی جهانی شدن، مفهوم رایج یعنی دادوستد کالا، خدمات و پول در بازارهای جهانی را ناقص و کوتهبینانه میداند. از دید فریدمن، "جهانی شدن به این معناست که هر فرد یا شرکت بتواند در گستره جهان به رقابت، ارتباط، تبادل، و همکاری بپردازد". در مورد عامل سوم یعنی تغییرات اقلیمی که ناشی از بیتوجهی بشر به محیط زیست است، نویسنده مینویسد: "مادر طبیعت که در گذشته همانند موجودی تندرست بوده، اینک دچار تغییر در وزن، میزان کلسترول، قندخون، چربی، فشارخون، و قدرت ماهیچهها گردیده.... چنانچه به ویرانسازی محیط زیست ادامه دهیم، مادرِ طبیعت را از «دوست» به «دشمن» خود بدل خواهیم کرد. سیلها، توفانها، گرمای طاقتفرسا، و خشکسالی از نشانههای خشم طبیعت هستند."
فریدمن در این کتاب، رهنمودهایی را برای مقابله با تهدیدات و بهرهبرداری از فرصتهای ناشی از تحولات پدیدآمده از سه عامل یادشده ارایه میدهد. اولین راهکار او این است که ما شتاب سازگاری خود با تغییرات را با شتاب تحولات پیرامونمان هماهنگ کنیم. این درحالی است که در حال حاضر این ناهماهنگی بسیار بالاست و ما بسیار عقبتر از تحولات پرشتاب فناوری و پیامدهای آن در پیرامونمان حرکت میکنیم و کندتر از آن چه باید، خود را با آنها سازگار میسازیم.
رهنمود مهم دیگر این است که مردم این کره خاکی باید بیاموزند که جهان یک سیستم یکپارچه است و شقهشقه کردن آن به زیرسیستمهای گسسته از هم، نابسامانیهای جهانی را افزون میکند. فریدمن بر این باور است که ما مردمان جهان، زمانی به این نگرش سیستمیک دست مییابیم که "بتوانیم به چهره هر فردی که در کنارمان قرار گیرد بنگریم و در او خواهر/برادر خود را ببینیم. و برای زندگی پایدار انسان به عنوان یک گونه جاندار بر روی کره زمین، پذیرش و گسترش «فکر جامعهگراییِ سراسری» الزامیست". که به سخن شیوای سعدی:
بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
در کتاب، گفتهای لزوم همبستگی جامعه جهانی را بازگو میکند و اهمیت و ژرفای آن را به زیبایی خاطرنشان میسازد: "مردم کره زمین باید دست به دست هم بدهند تا یک کودک، درست پرورش یابد".
در زمانهای که خبرها و رویدادهای ناگوار در سراسر جهان نشان از گسترش نفرتورزی، کینهتوزی و دشمنی در میان نوع بشر دارد، بیش از هر زمانی دیگر لازم است تا فرزندان خود را پایبند به اصلِ مهرورزیِ همگانی پرورش دهیم؛ آنچنانکه خود را بخشی از یک مجموعه بزرگتر و جهانی ببینند.
رهنمود دیگر فریدمن، که پیروزمندی بشر در تحولات شتابناک این دوران را ممکن میسازد، اخلاقمداری است. در درازنای تاریخ، پیدایش هر فناوری نو، همواره چالشهای اخلاقی را با خود به همراه داشته است. برای نمونه، در زمان ساخت چاقو به دست بشر، این چالش مطرح بود که این فناوری که با آن میتوان بهعنوان چاقوی جراحی جان انسانی را نجات داد و یا به دست یک جنایتکار، جان انسانی را ستاند، آیا خیر است یا شر؟ و لذا، همواره یک بازه زمانی لازم بوده است تا بشر ضوابط اخلاقی و قانونی را برای کاربردهای درست از فناوری جدید تنظیم کند. امروزه نیز که پیدایش پیوسته و پرشتاب فناوریهای پیشرفته، بشر را قادر ساخته تا حتا یک نفر بهتنهایی بتواند سبب آبادی یا نابودی جهان باشد، پرداختن به تعریف و تبیین هنجارهای اخلاقی، آداب اجتماعی و ضابطههای قانونی، بیش از هر زمان ضرورت دارد. در همین رابطه، در مورد پیدایش فناوریهای دیجیتال و شبکههای اجتماعی مجازی، در کتاب میخوانیم: "چنانچه تعیین یک زمان برای توقف و بازنگری در رفتارهای اخلاقی ضروری باشد، آن زمان، هماکنون است. میان هر نوآوری و کاربرد آن، یک شکاف و واماندگی بروز میکند. ما اکنون در آن فاصله و شکاف قرار داریم. بایستی بیدرنگ به اندیشه در موضوع بپردازیم."