در این کتاب ماجرای افرادی را خواهید خواند که راه تحقق رویاهاشان را پیدا کردهاند و میدانند چگونه از طریق چیزهایی که عمیقا برایشان مهم است بهخوبی کسب درآمد کنند.
مراحل راه اندازی یک کسب وکار، امروزه بسیار سریع تر و ارزان تر از همیشه است؛ رسیدن از ایده به راهاندازی، کمتر از یک ماه زمان می خواهد و به کمتر از صد دلار سرمایه نیاز دارد.
اگر برای کسی یک ماهی بگیرید، میتوانید به او بفروشید؛ اما اگر به او ماهیگیری یاد دهید، یک فرصت عالی برای کسبوکار را از بین بردهاید!
معمولا کسبوکارهای کوچکی موفق میشوند که بهدنبال یک علاقهمندی و سرگرمی شخصی شکل گرفته باشند.
کسبوکار کوچکی که بر پایه آزادی شغلی برای بنیان گذارش و ایجاد ارزش برای مشتریانش بنا شده باشد، میتواند شکوفا شود و رشد کند.
*برای موفقیت در راه اندازی یک کسبوکار، بهتر است بادقت به تمامی مهارتهایی که در خود سراغ دارید و میدانید که میتوانند بهکار دیگران نیز بیایند، و مخصوصا به ترکیبی از آن مهارت ها با هم، فکر کنید.
*آنچه عاشقش هستید و آنچه دیگران حاضرند بابتش پول بدهند را پیدا کنید؛ تا بتوانید یک کسبوکار پیروز بسازید.
بیشتر ما دوست داریم خرید کنیم، اما دوست نداریم چیزی را به ما بفروشند. بازاریابی سنتی مبتنی بر فروختن به مشتری است، اما بازاریابی نوین مبتنی بر دعوت از مشتری برای خرید کردن است.
برای اینکه از بیشازحد پیچیدهشدن کارها جلوگیری کنید، کسبوکارتان را با یک بیانیه ماموریت 140 کاراکتری توضیح دهید.
برنامهها فقط یک نیت خوب هستند، مگر اینکه بتوانند خیلی سریع به کار و تلاش تبدیل شوند.
مقدمه :
وقت آن آمد که بیکاری، به کار آید مرا
رسم بر آن است فردی که دوران تحصیل را به پایان میبرد، در پی یافتن کار، دست به دامان دوستان و آشنایان، مراکز کاریابی و آگهیهای استخدامی میشود تا برای خود کاری دستوپا کند و به استخدام جایی درآید. ولی گروهی هم هستند که پند چارلز هَندی را به گوش میگیرند: «من به فرزندانم هنگام پایان آموزش عالی چنین توصیه کردم: بهجای شغل، در پی مشتری باشید. اگر انسان بتواند فراوردهای عرضه کند که خواهان داشته باشد، از بیکاری نجات یافته است». این گروه کارآفرینی پیشه میکنند و فرصت بیکاری خود را غنیمت شمرده و در صدد ساختن کسبوکاری برای خود برمیآیند.
کتاب «راهنمایی برای کسبوکارهای کوچک» نوشتهی کارآفرینی از این دست است. وی تجربههایش در راهاندازی استارتآپهای پرشمار خود، و یافتهها از کار پژوهشی گستردهاش در مصاحبه با دهها کارآفرین دیگر را دستمایه نوشتن این کتاب قرار داده است.
نویسنده در کتاب، یک فرمول جادویی برای پیروزی در کارآفرینی ارایه میدهد. بر پایهی این فرمول جادویی، اگر کارآفرینی بتواند کسبوکار خود را بر محل همپوشانی عشق و علاقه خود، و نیاز و علاقه مشتری استوار سازد، کسبوکاری پیروز خواهد داشت. وی بر این باور است که چنین کسبوکاری، هم برای خود کارآفرین انگیزهبخش و هیجانآور خواهد بود و هم میتواند برای مشتریان ارزشآفرین بوده و خدمتی ارزشمند به جامعه ارایه دهد. این فرمول با تعریفی که تام پیترز، صاحبنظر نامدار مدیریت، از یک کسبوکار پیروز ارایه میدهد بسیار همخوانی دارد: «یک کسبوکار در بهترین حالت خود، فعالیتی است مهیج، پویا، نوآورانه، شاد، خلاق و کارآفرینانه؛ که حداکثر پتانسیل انسانی را در خدمت صمیمانه به دیگران به ارمغان میآورد.» و شاید شعر زیبای سعدی نیز مهر تایید دیگری بر آن باشد:
کسی زین میان گوی دولت ربود که در بند آسایش خلق بود
در این کتاب، داستان کارآفرینان بسیاری آمده است که در جستوجوی آزادی شغلی برای خودشان، موفق شدهاند تا علاقه و مهارتهای خود را با فرایند ساخت یک محصول یا ارایه خدمتی ارزشمند برای مشتریان پیوند بزنند و کاری کنند کارستان. و این همان کاری است که فردریک بیکنِر نویسنده به خوانندگانش توصیه میکند: «به منظور شناخت رسالتی که در زندگی دارید، بایستی فصل مشترک میان شادمانی ژرف درونتان و اشتهای سیریناپذیر جهان را کشف کنید.»
سازمان فرهنگی فرا خواندن این کتاب را به همه کسانی پیشنهاد میکند که پیرو راه کارآفرینانی پیروز همچون استیو جابز هستند که میگوید: «تنها راهی که میتواند به خوشنودی شما ختم شود، انجام کاری است که به نظر خودتان بزرگ و ارزنده مینماید. تنها راه انجام کارهای بزرگ هم، دوست داشتن آنهاست»؛ و به همه زنان و مردانی که در کنار ایجاد کسبوکاری سازگار با علاقه و توانمندیهای خود، خوشنودی و آسایش خلق و آبادانی کشور را آرزو دارند.