همیشه بین تصویر ذهنی ما از فروش با آنچه در دنیای واقعی اتفاق میافتد، فاصله وجود دارد. ما دوست داریم فروش به شکلی فوقالعاده اتفاق بیفتد، همهی هزینههای ما را پوشش دهد و منافع حاصل از آن ما را به همهی آرزوهایمان در کمترین زمان ممکن برساند!
اما فروش بهگونهای اتفاق میافتد که مشتریان بر اساس تصویر ذهنی و تجربیاتی از ما که در روح و روانشان شکل گرفته، عمل میکنند.
ما انسانها موجودات عجیبی هستیم.
میخواهیم عالی باشیم، بهترین و بیشترین فروش را داشته باشیم اما حاضر به تغییر نیستیم، حاضر نیستیم بهجای اینکه روی مسائل پیشپا افتاده زمان بسیاری بگذاریم، به دنبال راههای بهتر باشیم، بسیار عجولیم و در عین حال محتاط، و سعی میکنیم همان روشها و راههای قبلی را تکرار کنیم.
بسیاری از ما میخواهیم در کاروکسبمان بزرگ شویم، برند شویم و در بازار بدرخشیم و فروش فوقالعادهای داشته باشیم، اما نمیتوانیم.
همکاران و همراهان عزیز، فروشندگان، سرپرستان و مدیران محترم فروش، اینجاست که ما باید علم، فن و هنر فروش را بهکار گیریم تا معجزه کنیم، معجزهی فروش.
دنیای پر هیجان فروش به من آموخت که چگونه خود را مدیریت کنم؟ فروش به من یاد داد چطور وضعیت خودم را جدی بگیرم و به دنبال بهبود روزافزون باشم؟
بسیاری از دوستان و همکاران عزیزم در واحدهای فروش شرکتها و یا سازمانهای فروش، بازاریابی و فروش را یکی میدانند.
با توجه به اینکه اکثر اوقات، کلمهی بازاریابی به همراه فروش آورده میشود، این طرزفکر ایجاد شده است که بازاریابی همان فروش است و این امر تقریباً به یک دیدگاه فراگیر تبدیل شده است.
آیا بهراستی بازاریابی همان فروش است؟ یعنی بازاریاب همان فروشنده است؟ فرق فروشنده و ویزیتور چیست؟ چند نوع فروشنده داریم؟ انواع ویزیتورها کدامند؟
آیا هدف از بازاریابی فقط فروش است؟
فهرست
بازاریابی
مشتری
فروش
توزیع
سیستمهای توزیع
فروش گرم
فروش سرد
فروش هوشمند
مدیریت
مدیر
مدیریت فروش
پیشبینی فروش
هدفگذاری فروش
مسأله
روشهای انجام کار
ابزار و تجهیزات
مدیریت و قوانین اداری
نیروی انسانی
مشکلات
راهکارها
افت فروش
مربی فروش