اقتصاد امروز را می توان اقتصاد مشتری مدار دانست؛ اقتصادی که در آن مشتریان هر روز قدرت بیشتری می گیرند و آنها هستند که انتخاب می کنند چه چیزی را در چه زمانی از چه شرکتی خریداری کنند. در چنین عصری، تکنیک هایی که نیم قرن پیش ابداع شدند و در آن زمان جواب دادند، دیگر جواب نمیدهند و بازگشت سرمایه آنها هرگز به اندازه هزینه ای که برای اجرای این روشها صرف می شود نیست. امروز آمیخته سنتی بازاریابی اثربخشی گذشته را ندارد و یک آمیخته جدید به سرعت جای آن را می گیرد: آمیخته تجربه ها. شاید بتوان گفت که دیگر عصر تبلیغاتی که مشتری را هویتی منفعل میدانست و پیام برند را مانند
گلوله ای که در ذهن مشتری می نشیند به سر آمده است. مشتریان امروز چیزی را می خرند که - می بینند، می شنوند، لمس می کنند، تجربه می کنند و از لحاظ عاطفی با آن ارتباط برقرار می کنند. این روش که بازاریابی تجربی نام دارد، با تک تک مشتریان ارتباط زنده و فرد به فرد برقرار می کند و آنها را از لحاظ حسی و تجربی به برند متصل می کند. در بازاریابی تجربی، مشتری خود را جزوی از برند می بیند و نوعی ارتباط عاطفی با آن برقرار می کند که منجر به وفاداری میشود. اگر از صرف هزینه های سرسام آور بازاریابی با اثربخشی ناچیز ناامید شده اید و به دنبال راهی می گردید که با هزینه کمتر اما اثربخشی بیشتر، مشتریان را با برند خود همراه کنید و آنها را از لحاظ عاطفی به برند خود متصل کنید، این کتاب حتما به کار شما می آید.