سازمان ها اکنون نیاز بیشتری به کارکنانی دارند که از سطوح ذهنی بیشتری برخور دارند و این نیاز در سال های آینده تشدید هم خواهد شد. برای مواجهه با دنیایی که در پیش روی ماست و برای استفاده از بهترین ظرفیت های کارکنان ، نیاز به فرهنگی مشارکتی تر ، نوآورتر و ریسک پذیرتر داریم. رهبر یک سازمان بالنده ، همان قدر که به دنبال ارتقای کسب و کار شرکت است، برای ساختن فرهنگی که در پی توسعه تک تک کارکنان است ، تلاش می کند. مهم ترین دلیل فرسودگی شغلی ، بار کاری زیاد نیست ؛ بلکه کارکردن به مدت طولانی بدون هیچ حس و تجربه ای از رشد شخصی است. وقتی شغل ها تهی از معنا هستند، کارکنان در خارج از سازمان به دنبال حس هدفمندی و معنای زندگی خواهند بود . وقتی که احساس می کنیم در حال رشد هستیم و درگیر فعالیت هایی هستیم که به دیگران یاری می رساند، می توانیم برخورداری از یک ثروت واقعی و ماندگار را تجربه کنیم؛ و آن شادی همیشگی است . سازمان ملل متحد، اکنون در حال توسع معیارهایی مانند شادی ناخالص ملی ، در کنار معیارهایی چون تولید ناخالص ملی است . به یاد داشته باشید که تقریبا همه ی چیز های خوب ، از داشتن کارکنانی عالی در فرهنگی عالی حاصل می شوند.