دربارهی کتاب قصه هایی که می چسبند
هدف یک کسبوکار این است که در ازای سود به مردم محصول یا خدمتی ارزشمند برساند و همان محصول یا خدمات را از نقطهی A (کسبوکار) به نقطهی B (مردمی که از آن استفاده میکنند) ببرد، همین. البته برای رسیدن به این اهداف روشهای بیشماری وجود دارد، اما هدف کلی، بهخودیخود، به نسبت، ساده است.
ساده است، اما آسان نیست. هدفی که ارزش دستیابی داشته باشد، بدون مانع نخواهد بود و در زمینهی کسبوکار این نوع موانع بسیار است. چطور مردم را ترغیب به خرید یا سرمایهگذاری میکنید؟ استعدادها را چطور جذب میکنید؟ چطور حفظشان میکنید؟ چطور دپارتمانی را قانع میکنید به موقع عمل کند، آن هم در مورد مسئلهای که مربوط به دپارتمان دیگری است؟ چطور مقام ارشدی را قانع میکنید تا با ایدهای موافقت کند؟ چطور برای برنامهی جدید معین گزارشهای مستقیم جمعآوری میکنید؟ چطور تأمینکنندهها را وادار به تحویل به موقع میکنید؟
مهم نیست به چه سمتی حرکت میکنید، پشت هر پیچ و از هر زاویهای، موانع همیشه وجود دارند. در حقیقت، گذر از این موانع است که موفقیت کسبوکار را تعریف میکند.
اما کیندرا هال (Kindra Hall) معتقد است اگر این موانع کسبوکار را به شکل بازدارندههایی هولناک و نامتحرک نبینیم، بلکه به شکل شکافها و درزهایی ببینیم برایمان مفیدتر خواهد بود. شکافها و درزهایی میان آنچه میخواهید و جایی که ایستادهاید. واضحترین شکاف کسبوکار فضای خالی میان مشتری و شرکت است.
فهرست کتاب قصه هایی که می چسبند
تحسین و تمجید از قصههایی که میچسبند
مقدمه: اسلوونی، جیافکی و قصهای که همسرم را ربود
بخش اول: قدرت مقاومتناپذیر قصهها
فصل اول: شکاف کسبوکارها و پلهایی که شکاف را میبندد (و نمیبندد)
فصل دوم: روزی روزگاری در مغز
فصل سوم: چه عاملی قصه را فوقالعاده میکند؟
بخش دوم: چهار قصهی حیاتی: قصههایی که هر کسبوکاری باید روایت کند
فصل چهارم: قصهی ارزش
فصل پنجم: قصهی مؤسس
فصل ششم: قصهی هدف
فصل هفتم: قصهی مشتری
بخش سوم: قصهی خود را بسازید یافتن، ساختن و روایتکردن قصهتان
فصل هشتم: یافتن قصهی خودتان
فصل نهم: ساختن قصهی خودتان
فصل دهم: روایت قصهی خودتان
نتیجهگیری: قصهی ما به سر رسید تازه اول قصه استپیوست
تقدیر و تشکر