توضیحات
همیشه تمام تلاش خود را به کار می‌گیرید، یکی از ویژگی‌های مثبت خود را «توانایی انجامِ همزمانِ چند کار» می‌دانید و زمان زیادی را صرف امور مختلف می‌کنید اما باز هم به نتیجه‌ی دلخواهتان نمی‌رسید؟ گرگ مک کیون (Greg McKeown) راهکار طلایی مشکلات شما را اصل گرایی (Essentialism: The Disciplined Pursuit of Less) می‌داند. با مطالعه‌ی این اثر می‌آموزید که نه بگویید. چرا که شفافیت و تمرکز دو مولفه‌ی مهم در راه بایسته‌گرایی هستند و به کمک آن‌ها می‌توانید به جای این که زیر هجم فعالیت‌های نیمه‌تمام احساس خفگی کنید، ابتدا مهم‌ترین کارهایتان را به اتمام برسانید.
گرگ مک کیون به شما مهارت انتخاب و معاوضه را می‌آموزد. یک فرد اصل گرا دقیقاً می‌داند که زمان و توانش را چگونه و کجا خرج کند و بایسته‌گرایی بدون چشم‌پوشی اساساً معنای خود را از دست می‌دهد. در زندگی چیزهای اندکی وجود دارند که واقعاً ارزشمندند. اصل‌گرایی به شما می‌گوید که عمده‌ی تلاشتان باید صرف یافتن این امور شود. همچنین، به همین دلیل است که باید به خاطر بسپارید که شما به عنوان یک انسان نمی‌توانید همه‌ی کارها را انجام دهید و یا همه‌چیز را داشته باشید. با پذیرش این امور، با خود صادق‌تر خواهید بود و انتظارات واقع‌بینانه‌تری خواهید داشت.
کتاب اصل گرایی از چهار بخش تشکیل می‌شود. در بخش اول ذهنیت یک بایسته‌گرا مفصلاً شرح داده می‌شود و سه بخش بعدی این ذهنیت را به فرایندی سامان‌مند برای جست‌وجوی قاعد‌ه‌مند هرچه کمتر تبدیل می‌کند تا بتوانید از آن در هر شرایط و موقعیتی که با آن مواجه می‌شوید استفاده کنید. اگر می‌خواهید از بند آن کارهای اضافی که بر دوش‌تان افتاده خلاص شوید، به نتیج غنی‌تری دست یابید و از تلف کردن وقت گران‌بهایتان دست بکشید، این کتاب می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند.
این اثر اولین بار در سال 2014 منتشر شده و از زمان انتشار تاکنون مورد استقبال گسترده‌ی مخاطبان، منتقدان و افراد مشهوری همچون جف وینر (مدیر اجرایی لینکدین) و کریس گیلبو (نویسنده) قرار گرفته است. تمام تلاش نگارنده بر این بوده تا محتوای جدید و نوینی در اختیار مخاطبان قرار دهد و راهکارهای آن برای همه قابل اجرا باشد. این ویژگی باعث شده کتاب اصل گرایی از کلیشه‌های رایج آثار مربوط به مدیریت زمان و خودیاری به دور باشد. همچنین، مثال‌های متعدد از دیگر مواردی‌ست که این کتاب را از سایر آثار متمایز می‌سازد.
نکوداشت‌های کتاب اصل گرایی:
- به عنوان کسی که به ماکزیمم‌گرا بودن معروف و معترف است و می‌خواهد همه کاری بکند، این کتاب زندگی من را تغییر داد و بهتر کرد. (کریس گیلبو، نویسنده کتاب استارتاپ صددلاری)
- در سال جدید با اصل گرایی یک مهارت رقابتی داشته باشید، یاد بگیرید که چگونه موارد مناسب را شناسایی کنید، روی انجام آن‌ها تمرکز کنید و بقیه را فراموش کنید. به عبارت دیگر، کمتر انجام دهید، اما بهتر. (فوربز)
- پیروی از راهنمایی‌های روشن و هوشمندانه کتاب به خوانندگان کمک می‌کند تا اصل‌گرایی را پیدا کنند. (Success Magazine)
کتاب اصل گرایی مناسب چه کسانی است؟
اگر می‌خواهید عملکرد بهتری داشته باشید، از زمان خود بیشترین استفاده را کنید، کتاب اصل‌گرایی کمک فراوانی به شما خواهد کرد.
با گرگ مک کیون بیشتر آشنا شویم:
او عمده‌ی شهرت خود را مدیون کتاب پرفروش خود، اصل گرایی‌ست که بیش از یک میلیون نسخه فروش کرده است. کرگ مک کیون در بسیاری از شرکت‌ها و رسانه‌های معتبر دنیا از جمله فیس بوک، اپل، گوگل و توییتر به تدریس پرداخته است و مجمع جهانی اقتصاد از او به عنوان رهبر جوان جهانی یاد می‌کند. از دیگر آثار مطرح او می‌توان به آسوده‌گرایی اشاره کرد.
جملات برگزیده‌ی کتاب اصل گرایی:
- اگر زندگی‌ات را اولویت‌بندی نکنی، دیگری این کار را برایت انجام می‌دهد.- با حذف بیشتر، تولید بیشتری داشته باشید- هر روز کاری انجام دهید که شما را یک سانتی‌متر به فردایی بهتر نزدیک کند.- افراد توانمندِ بسیاری هستند که از رسیدن به رده‌های بالاتر عملکردشان در مسیر هدفی که دارند بازمی‌مانند، چون نمی‌توانند این باور را که «همه‌چیز مهم است» رها کنند.
در بخشی از کتاب اصل گرایی می‌خوانیم:
در سیلیکون‌ولی ایده‌ای محبوب وجود دارد: «انجام‌شده بهتر از بی‌نقص است.» این عقیده به این معنا نیست که باید آشغال تولید کنیم. آن‌طور که من فهمیده‌ام موضوع این است که زمان را برای امور غیرضروری هدر ندهیم و فقط کار را انجام بدهیم. در محافل کارآفرینی، این ایده را به صورت خلق «محصول حداقلیِ پذیرفتنی» بیان می‌کنند. ایده به این شکل است: «ساده‌ترین محصول ممکن که برای مشتری هدفْ کاربردی و ارزشمند باشد، چیست؟».
ما نیز می‌توانیم روش «پیشرفت حداقلیِ عملی» را به کار بگیریم. می‌توانیم از خودمان بپرسیم «کوچک‌ترین میزان پیشرفتی که برای انجام‌دادن کار مهم مدنظرمان ارزشمند و کاربردی است، چیست؟». من برای نوشتن این کتاب از همین روش استفاده کردم. مثلاً وقتی هنوز در مرحله‌ی کاوش و بررسی برای نوشتن کتاب بودم حتی پیش از اینکه خودکار را روی کاغذ (یا انگشت‌ها را روی صفحه‌کلید) بگذارم، ایده‌ای کوتاه (محصول حداقلی و عملی خودم) را در توییتر به اشتراک می‌گذاشتم. اگر در آن جا از افراد پاسخ می‌گرفتم، در وبلاگ بررسی کسب‌وکار هاروارد مقاله‌ای می‌نوشتم. با این فرایندِ تکرار که به زحمت کمی نیاز داشت، می‌توانستم بفهمم بین آنچه من فکر می‌کنم و آنچه در زندگی دیگران بیشترین موضوعیت را دارد کجا پیوند برقرار می‌شود.
این فرایندی است که پیکسار در فیلم‌هایش از آن استفاده می‌کند. به جای شروع کارشان با فیلم‌نامه، آن‌ها کارشان را با فیلم‌نامه‌ی مصور آغاز می‌کنند یا، به گفته‌ی خودشان، نسخه‌ی کتاب مصور از یک فیلم. آن‌ها ایده‌های گوناگون را آزمایش می‌کنند و می‌بینند کدام جواب می‌دهد. این کار را چند صد بار در چرخه‌های کوچک انجام می‌دهند. سپس فیلمی را برای گروه‌های کوچکی از افراد به نمایش می‌گذارند تا به آن بازخوردی اولیه بدهند. این کار به آن‌ها اجازه می‌دهد در سریع‌ترین زمان ممکن با کمترین تلاش ممکن یاد بگیرند. همان‌طور که جان لستر، مسئول ارشد بخش خلاقیت در پیکسار و حالا در دیزنی، گفت: «ما فیلم‌های‌مان را تمام نمی‌کنیم، آن‌ها را منتشر می‌کنیم.»