ما پشت میز نشین ها هرروز صبح سرکارمان می رویم و روی همان صندلی همیشگی می نشنیم و به مانیتور و در دیوار اتاقمان چشم می دوزیم . همه چیز یکنواخت است: رایانه مان ، کاغذهایمان ، و پنجره ای که به دیوار ساختمان روبه رو باز می شود. گاهی احساس می کنیم جز این صحنه تکراری رابطه ای با دنیای واقعی نداریم ؛ ما همان کسانی هستیم که از دبیرستان به دانشگاه و سپس به این اتاقک و میز و صندلی هدایت شده ایم . تا اینجا تفاوتی با نویسنده این کتاب و اغلب کارمندان اداری یا دانشگاهی دیگر نداریم. اما متیو کرافورد استاد فلسفه ای است که بعد از کار اداری روزمره اش پا به دنیای تازه می گذارد؛ به تعمیر گاه موتور سیکلت خودش پناه می برد ومشغول تعمیر موتورهای فرسوده می شود. او در این کتاب از تجربه فلسفی اش در انجام کارهای یدی حرف میزند و مارا به سفری برای کشف کار معنادار و لذت بخش می برد.