نام محصول: کتاب اگیلوی درباره تبلیغات در عصر دیجیتال

سال انتشار: 1399
  •  ضمانت اصالت و سلامت فیزیکی
  • قیمت: 120000 تومان


توضیحات

 

دیوید اگیلوی فرهنگ سازمانی بی نظیری خلق کرد - یکی از قوی ترین فرهنگ ها در کسب و کار. فرهنگ اگیلوی سیستمی از معانی را به اشتراک می گذارد. از کلمات قصار وی تا وفاداری محض او به رنگ قرمز. اغلب از من می خواهند فرهنگ اگیلری را شرح دهم. پاسخ من این است که فرهنگ اگیلری همان فرهنگ انسان گرایی در برابر فرهنگ ماشینی است. این فرهنگ از علاقه دیوید به مردم بر می آمد (به غیر از مردم حوصله سربر و کندذهن که او به آژانس ها توصیه می کرد سمتشان نروند). از این لحاظ او در جبهه همکارانی نظیر بیل برنباخ و لئو برنت و در برابر همکارانی نظیر را سر ریوز قرار داشت که نگاهی بسیار مکانیکی به زندگی و کسب و کار داشت. وقتی که تد بیتس آژانس راسر ریوز سرانجام در سال ۲۰۰۳ به دابلیو پی پی فروخته شد و در نهایت در اگیلوی اند مثر ادغام شد، من به یاد می آورم برخی نجات یافتگان تعریف می کردند که در چه محیط کاملا عاری از عناصر فرهنگی بودند. درست مانند این بود که مستقیم از گولاگ شما را به وسط یک زیارتگاه مقدس ببرند. در میان فرهنگهای بنیان گذار، فرهنگ اگیلوی از همه زنده تر و شدیدتر باقی مانده است. (البته که من با تعصب اظهارنظر میکنم) پیشینیان من و خودم به شدت برای این فرهنگ بازاریابی کرده ایم. این فرهنگ قدرتمند است چون تبلیغات خوب را با قواعد بنیادی رفتار درست انسانی و متمدنانه ترکیب می کند هیچ «یا» یا «دیگری» وجود ندارد. هر چه هست از جنس «همه» و «و» است. هرچه آژانس شادتری داشته باشیم، کار بهتر پیش می رود. یک نفر زمانی گفته بود پیوستن به اگیلوی اند مثر بیشتر شبیه به پیوستن به یک آیین و قبیله بود تا یک آژانس. اما این قبیله به شدت در پی کار کردن است. همان طور که سایر آژانسهای قدرتمند دریافته اند، نسخه های ما برای مشتریان، آنها را به پیوستن به ما تشویق می کند و کمتر مشتری میل به ترک ما دارد. درباره این که چه چیزی می تواند به یک سازمان رشادت و شجاعت ببخشد تئوری و نظریه فراوان است. بگذارید من هم نظریه خودم را اضافه کنم. که البته از تجربه من در آژانس هایی با خدمات خلاقه نشأت می گیرد. من فکر می کنم چیزی که شجاعت سازمانی را مشخص می کند، میزان تلقین روزانه ی رهبر سازمان به همراهانش در این مورد است که از نقطه ای که در آن هستند رضایت ندارد. شجاعت سازمانی با دستور «نترسید، پیش بروید» فرق دارد. شجاعت سازمانی درباره حس ناامنی درباره وضعیت فعلی است. این که چیزی به اندازه کافی خوب نیست، دیگران بهتر انجامش میدهند، یک چیزی انگار کم است، نیاز دارید یک جهش رو به جلوی دیگر داشته باشید، اگر شما کار بزرگی نکنی فلان میشود و شجاعت زاییده نارضایتی است. . (فیلسوف خوزه ارتگایی گسته) این حس بی قراری را دانشی از این که انسان چه چیزی می تواند باشد به همراه حس ناکامی توصیف می کند: «جوهره انسان نارضایتی است. نوعی نارضایتی الهی؛ نوعی عشق بدون معشوق، درد احساس کمبود عضوی که مدتهاست دیگر آن را نداریم.» او این جملات را در آرژانتین دهه ۱۹۴۰ نوشت و دیوید عبارت مشابهی، آگاهانه یا ناآگاهانه، تقریبا در همان زمان نوشت: «ما نوعی عادت نارضایتی مقدس درباره عملکردمان داریم. این نارضایتی پادزهر غرور و تبختر است.» نارضایتی مقدس است که شما را وادار می کند کار تمام شده را پاره کنید و از اول شروع کنید؛ چیزی ارائه کنید که از شما نخواسته شده؛ قواعد مرسوم را بشکنید؛ یا نتایج یک تحقیق بازار را به دلیل این که حس می کنید درست نیست کنار بگذارید. زمانی از من خواسته شد آژانس تبلیغاتی ایده آل خود را از میان اشخاص معروف سرهم کنم. من آنها را با دیدگاه نارضایتی مقدس انتخاب کردم. نام این آژانس فرضی بی اف ام ای است. دیوید مهارت های لازم برای اداره یک آژانس را در کتاب اگیلوی درباره تبلیغات این گونه شرح میدهد....

ارسال نظر

برای ارسال نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید.


نظرات کاربران

هیچ کاربری هنوز نظری ارسال نکرده است.

محصولات مرتبط

مشاهده وبلاگ‌ها مشاهده موارد بیشتر مشاهده موارد بیشتر