به عنوان یک رهبر ارزشمدار باید همواره از خودتان بپرسید: من چه نوع الگویی برای دیگران هستم؟
رهبران ارزشمدار بهجای نگرانی درباره خود و سازمان، در صدد تاثیرگذاری مثبت بر دنیای بیرون مرزهای شرکتشان هستند.
فروتنی خالصانه به شما کمک میکند که بپذیرید بهتر یا بدتر از دیگران نیستید و باید با هر کس محترمانه و منصفانه رفتار کنید.
در تلاش برای کسب بازده برای سهامداران، برخی رهبران ممکن است به سایر اولویتها اعم از همتیمیها، مشتریان، تامینکنندگان و مسئولیت اجتماعی اهمیت کمتری دهند.
پیرامون خود کسانی را داشته باشید که شما را بهخوبی بشناسند؛ افرادی که بتوانند در زمانی که متوازن و متواضعانه رفتار نمیکنید با شما صادقانه و راحت صحبت کنند.
اگر ارزشها چیزی بیش از یک لفافه یا تلاشی برای ایجاد یک وجهه عمومی خوب نباشند، سازمان تمام اعتبار خود را از دست خواهد داد.
سازمانی که از نظر اجتماعی مسئولیتپذیر است و شهرت خوبی دارد، قادر به جذب افراد استثنایی خواهد بود؛ افرادی که ارزشهای شخصیشان با ارزشهای سازمان همسو است.
وقتی افراد اعتماد کنند که نیتی جز منافع سازمان ندارید، احتمال همکاری در پروژهای که فراتر از وظایف روزمره شغلیشان است، بسیار زیاد است.
ایجاد فرهنگی مبتنی بر ارزشها و اخلاقیات، از راس سازمان آغاز میشود.رهبران باید از طریق گفتار و کردارشان ارزشهایشان را انتقال داده و ابراز کنند.
وقتی افراد وظیفه خود را خوشنودسازی رییس میبینند، رهبران به بدترین افراد دنیا تبدیل میشوند.
مقدمه
رهبران الگوی پیروان خود هستند. در این الگوبرداری، رفتار، گفتار و کردارِ رهبران، درسآموز و الهامبخش کسانی است که رستگاری خود را در پیروی از آنان میبینند. هدف رهبر ارزشمدار این است که با انتخاب و تصمیمگیری همسو با ارزشها، کار درست را انجام دهد. بنابراین، رهبرانی که پایبندی به ارزشها را شیوه خود قرار میدهند، نهتنها خودشان کار درست را انجام میدهند، بلکه آموزگار و راهنمای دیگران نیز هستند برای ساختن سازمانها، جامعهها و دنیایی ارزشمدار.
کتاب «رهبری بر پایه ارزشها» نوشته هری کرِمر است که پس از انتشار، با استقبال عمومی روبهرو شد و انتشار کتاب بعدی پرفروش او با نام «بهترین باش» را در پی داشت. نویسنده در کتاب اول، چهار اصل را از ویژگیهای بایسته رهبران ارزشمدار دانسته و به شرح این ویژگیها میپردازد؛ و در کتاب دوم، چگونگی پیادهسازی این اصول برای ساختن سازمانی ارزشمدار را بازگو میکند. نویسنده اصول چهارگانه رهبری ارزشمدار را اینگونه برمیشمارد: خوداندیشی، توازن، اعتمادبهنفس راستین، و فروتنی خالصانه.
رهبری بر پایه ارزشها، با خوداندیشی، خودآگاهی و خودشناسی آغاز میشود. نویسنده بر این باور است که اگر یک رهبر خوداندیشی نکند نمیتواند به داشتهها و ناداشتههای خود آگاه شود و خودش را بهدرستی بشناسد. و اگر فردی خودش را نشناسد نمیتواند خود را در مسیر درست هدایت کند. و چنین فردی، بدون شک نمیتواند راهنما و رهبر خوبی برای دیگران باشد.
گفتهی جوزف باداراکو، استاد رشته اخلاق مدیریت در دانشگاه هاروارد، نیز این سخن نویسنده را پشتیبانی میکند: «رهبران اگر میخواهند کامیاب شوند باید درباره خودشان بیشتر بیاموزند. اگر میخواهید راه بیفتید و دنیا را عوض کنید و راهنمای دیگران باشید، باید نخست به درون خویش بنگرید تا ببینید آیا آمادگی رهبر شدن را دارید یا نه. باید بیندیشید و ببینید تا چه حد میتوانید رهبر خوبی برای خودتان باشید. این کار وقت میبرد و برای عملگرایان کاری سترگ مینماید.»
سازمان فرهنگی فرا امید دارد این کتاب راهنمایی باشد برای همه مدیران و رهبرانی که میخواهند به این کار سترگ دست بزنند و راهبر خود در انجام کارهای درست باشند؛ و از آن بهتر، کار درست را به دیگران نیز بیاموزند تا شاهد مردمان و سازمانهایی ارزشمدار در سرزمینمان باشیم و پندآموز سخن سعدی که:
خواهی که رستگار شوی راستکار باش