کتاب ارزشمند هلن راتلج که نزد شماست، ده دلیل را درصفحات 28 تا 35 آورده است دربارهی دلایل سودمندی بازیپردازی. این دلایل عبارتند از:
1) سرگرمکننده و جذاب هستند.
2) آنها محیطی امن هستند.
3) آنها طبق قوانین یادگیری کار میکنند.
و...
هریک از این ده دلیل به تفکیک تشریح شدهاند. برای مثال، در مورد دومین آنها میخوانید که "بازیها" محیطی امن هستند.
بازی جدی، حلقهی مفقودهی میان دانش و عمل در هر حرفهای خواهد بود. بازیهای جدی به کاربران امکان میدهند مهارتها یا روشهایی را که در مورد آنها خواندهاند، در خارج از گود با استراتژی خود تمرین کنند و پیامدهای کارهای خود را بدون هیچ تأثیری بر آن کاروکسب ببینند. در واقع، این تمرین در محیط مجازی به سود کاروکسب است؛ چرا که تعداد خطاهایی را که کارکنان در دنیای واقعی مرتکب میشوند، کاهش میدهد.
دربارهی سومین دلیل میخوانید که آنها طبق قوانین یادگیری کار میکنند. بازیهای جدی طوری طراحی شدهاند که ما را به قلّاب گرفته و مغزمان را تحت تأثیر قرار دهند.
شما خودتان زمام کار را به دست دارید، با سرعت خود میآموزید. مجبور نیستید با 25 نفر دیگر رقابت کنید. اعمال و کارهای خود را به زمان خودتان میسنجید. میتوانید هر چند بار که لازم است، شکست بخورید تا به راهحل برسید.
خوشبختانه با گسترش این درک و نگاه، متخصصان فراوانی از "روانشناسی یادگیری" و "بازیپردازی"، بازیهای فراوانی را در بخشهای مختلفی عرضه کردهاند تا شرکتها و سازمانها از آن بهرهمند شوند. گسترهی این بازیها عبارتند از:
ـ استخدام
ـ آموزش
ـ تحقیق و پژوهش
ـ سلامت
ـ تعلیم
آنچه برای مدیران در ایران، و حتی کشورهای دیگر دربارهی این بازیها نگرانکننده و هراسآور است، چیزی نیست بجز آنکه، هنوز هم بر مدار عادت پیشین خود رفتار میکنند، و دو دیگر آنکه دربارهی بازیها پیشفرضهای نادرستی دارند از جمله آنکه بازی مربوط به کودکان است، محیطهای کار و شغل باید به موضوعات جدی بپردازند، بازی بجز اتلافوقت و هزینه، سودی ندارد، و...
این در حالی است که بازی کمک میکند، فکر کنند، به اشخاص کمک میکند پیشرفت کنند، پیامدهای انتخاب خود را بیاموزند. بازیها یک خلأ را پر میکنند. خلأیی که درست یا غلط در زندگی بسیاری از انسانهای امروزی وجود دارد و برای آن افراد بسیار مهم هستند.
به سادهترین عبارت، بازی، مجموعهای از انتخابهای معنادار است. بازیها شما را روی صندلی راننده مینشاند. آنها میپرسند، "هی... الان میخواهی چکار کنی؟ آنها شما را به شرکتکنندهای فعال تبدیل میکنند.
انتخاب، سنگ بنای بازیها است. بازیها جواب نمیدهند مگر آنکه شما حس کنید کنترل همهچیز در دستان شما است. آیا مسیر جنگل را دنبال کنیم، در ساحل دنبال منافع باشیم، یا لحظهای درنگ کنیم و گلها را ببوئیم. هرگونه اشتباهی را میپذیریم، بیآنکه آسیب جانی ببینیم یا هزینههای زیادی را به سازمان وارد کنیم.
جالب است اگر بدانید با همین روش بازیهای جدی، توانستهاند جوشکاری را به دانشآموزان هنرستانی یاد بدهند. هم دانشآموزان آسیب جدی از تراشههای گداختهی فلز ندیدند، هم میزان مواد و مصالح بهکار رفته، فوقالعاده اندک بود، و هم در پایان کار دیدند که این دانشآموزان به مراتب بیش از دانشآموزانی که مستقیماً جوشکاری کرده بودند، بهتر عمل میکردند؛ آن هم در شرایطی که "فولاد" گران است، هزینههای درمانی هم برای دانشآموزان جای خود دارد!
فهرست:
فصل اول: یازی های جدی چیست؟ چرا چگونه و برای چه کسی؟
فصل دوم: اگر "آن را با تمام وجود حس کنم" به یاد خواهم سپرد
فصل سوم: با بازی های جدی چه کارهایی می توانید انجام دهید
فصل چهارم: نگاهی به پشت صحنه
فصل پنجم: آموزش ترکیبی واقعی
فصل ششم: برای شما چطور بود؟
فصل هفتم: ایجاد تفاوت در شما
فصل هشتم: کلاغ فناوری نباشید
فصل نهم: نحوه مشارکت- گام های بعدی برای شرکت شما
فصل دهم: چه چیزی بعد از بازی های جدی است؟