تجارت جهانی به عنوان موتور رشد اقتصاد، حلقه پیوند اقتصاد بین الملل و اقتصاد ملی است و سابقه آن از تاریخ تشکیل دولتها نیز فراتر رفته و در بسیاری از موارد به عنوان زمینهساز مناسبات میان کشورها مطرح شده است. به همین لحاظ واجد چنان اهمیتی است که از همان آغاز تکوین مبانی علم اقتصاد، بیش از هر شاخه، به این مقوله توجه جدی شده است.
امروزه مساعی ملتها برای دستیابی به حجم قابل ملاحظه کمی و کیفی تجاری در صحنه روابط بین الملل به حدی رسیده است که دولتها در مقاطعی آن را به عنوان راهبرد اصلی خود مدنظر قرار داده اند. از این رو توجه به ماهیت و معیارهای مربوط به این نوع از تجارت برای بهرهبرداری حداکثری از این ظرفیت، ضروری و گریزناپذیر است.