درباره کتاب آموزههای ورزش برای رهبری
کتاب آموزههای ورزش برای رهبری، به بررسی موضوعات مهمی همچون رهبری، تیمسازی و مدیریت در ورزش و کسبوکار میپردازد. رهبری مهمترین موضوع در این کتاب است و با بهرهگیری از تجربیات سوپربول، بزرگترین رویداد ورزشی آمریکا، به تحلیل نقش رهبری در موفقیت تیمها پرداخته میشود. سروصدا دربارۀ این بازی، مثل همیشه، فقط برای فوتبال نیست، بلکه برای کسبوکار و رهبری نیز هست. آیا عملکرد عالی تیم فوتبال پتریوتس در طول چند سال گذشته، اطلاعاتی دربارۀ کار تیمی فراتر از فوتبال در اختیار ما میگذارد؟ آیا رکورد بینظیر بیل بلیچیک گویای مهارتهای او نه در مقام مربی، بلکه در جایگاه رهبری است که دیگران میتوانند از او یاد بگیرند؟
حتی نشریۀ بزرگی چون اکونومیست بارها به رابطۀ میان ورزش و کسبوکار پرداخته است.
این مجله چند سال قبل، وقتی دربارۀ تیمی مینوشت که قهرمان نوع دیگری از فوتبال بود، ادعا کرد بارسلونا، باشگاه معروف فوتبال، «راهکار متمایزی برای برخی از اختلافبرانگیزترین مسائل در نظریۀ مدیریت ارائه داده است». جالب است! پس پرسش این است: «ورزش بهطور کلی، و فوتبال بهطور خاص، چهچیزی دربارۀ رقابت و موفقیت، استعداد و کار تیمی، ارزش و ارزشها به ما یاد میدهد؟ متأسفانه پاسخ این است که چیز چندانی به ما یاد نمیدهد.» اثبات شده است ورزش شباهت کمی با کسبوکار دارد و رهبرانی که چشم به زمین فوتبال میدوزند تا برای کار خود ایده بگیرند، سخت ناامید میشوند.
چگونه بهترین بهترینها بهتر و بهتر میشوند؟
اگر با موقعیتهای پراضطراب راحت نباشید، نمیتوانید در اوج بمانید. در واقع، توانایی حفظ خونسردی در وضعیت سخت، یکی از مشخصات افراد با عملکرد برتر است که اغلب ویژگی مادرزادی تلقی میشود. ولی میتوانید مواجهه با فشار را یاد بگیرید. برای نمونه، برای رانندگی باید بهتر از حد تصورتان عمل کنید. با این حال، برای انجام این کار باید تصمیم بگیرید خودتان را تا جایی که میتوانید، وقف بهترشدن کنید. از گرگ سیرل، برندۀ مدال طلای المپیک در قایقرانی، اغلب این موضوع را میپرسند که آیا موفقیت ارزش زحماتش را داشته است یا خیر.
او همیشه جواب سادهای میدهد: «هیچگونه فداکاریای نکردم، فقط تصمیم گرفتم.» اگر فقط روی سرآمدی خودتان تمرکز کنید، مدیریت سختی بسیار آسانتر است.ورزشکاران برتر اجازه نمیدهند پیروزی یا دیگران حواسشان را پرت کنند. آنها روی آنچه میتوانند مهارش کنند، تمرکز و بقیه را فراموش میکنند. اگر میخواهید جهش زیادی را در کسبوکارتان ببینید، باید به یک اندازه تمرکز درونی و خودمحوری داشته باشید. یکی دیگر از موضوعهایی که به افراد با عملکرد برتر کمک میکند فشار را تحمل کنند، توانایی در تغییردادن تلاششان است.
یکی از شیوههای مناسب انجام این کار برخورداری از علاقۀ ثانویه در زندگی است.
برای مدیران اجرایی عالی، هیجان این کار ممکن است بهقدری اعتیادآور باشد که کنارگذاشتن آن دشوار شود. ولی تا وقتی نتوانید روزتان را مثل ورزشکاران زبده فراموش کنید، بهیقین با خطر فرسودگی مواجه خواهید شد. شرکتهای هوشمند آگاهانه وضعیتی را به وجود میآورند که در آن، کارمندان زبده یکدیگر را به رسیدن به درجاتی وادار میکنند که اگر با همکاران ضعیفتر کار میکردند، به آن درجات نمیرسیدند.
برنامههای پرورش استعداد که ستارههای شرکت را برای آموزش فشرده دور هم جمع میکنند، اغلب درست در راستای همین هدفاند. اگر میخواهید مدیری اجرایی در سطح جهانی شوید، شرکت در چنین برنامههایی باید یکی از اولین اهداف شما باشد. آنچه به ورزشکاران زبده انگیزه میدهد، تمایل شدید به رقابت و پیروزی است و آنهایی که عزم آهنین دارند، دوباره سر تمرین میروند. وجه تمایز واقعی ورزشکاران زبده از ورزشکاران موفق معمولی همین است. برگشتن به میدان ورزش و مبارزه تا آخرین لحظه نیازمند اراده و شجاعتی عالی و تصورناپذیر است. این همان کاری است که ورزشکار المپیک انجام میدهد. اگر میخواهید از افراد با عملکرد برتر در کسبوکار باشید، شما نیز باید همین کار را انجام دهید.
چرا در تیم عنصر “من” وجود دارد؟
تصمیمهای تیمی نیازمند آن است که افراد به اطرافیان خود تعهد داشته باشند و در قبال عملکرد خود در تیم احساس مسئولیت کنند. اگر افراد تصمیم بگیرند متعهد باشند، دلایل خودشان را برای این کار دارند. همانگونه که دیوید ویتیگر، یکی از مربیان برجستۀ بریتانیایی، میگوید: «اگر تیمی استثنایی میخواهید، افراد را زیر نظر بگیرید…، تیمها با انتخاب و تعهد فردی موفق میشوند… . قویترین تیمها را افرادی میسازند که تصمیم گرفتهاند در قالب تیم فعالیت کنند.» با توجه به اینکه او تیمهای هاکی را به مدال طلا و برنز المپیک و نقرۀ جهان و اروپا رسانده است، سزاوار است نظرش را جدی بگیریم.به این ترتیب، تیمها از افراد شروع و به افراد ختم میشوند. این مطلبی ایدئال نیست. اصولی هم نیست.
کتاب آموزههای ورزش برای رهبری بههیچوجه قصد ندارد با تضعیف تیم یا خدایناکرده، با تأیید خودخواهی از افراد قهرمان بسازد.
مطالب این کتاب افراد را مقابل کار تیمی قرار نمیدهد. اگرچه برخی کارها را، بهویژه آنهایی که نیازمند حل منطقی مسائلاند، افراد بهتر از تیمها انجام میدهند. حتی به پای طعنۀ جوردن هم نمیرسد. دامنۀ آن بسیار ظریفتر است. تمرکز بر عنصر «من» در تیمها بهمعنای دنبالکردن درجۀ خاصی از جزئینگری است، بهمعنای دیدنِ درختان بهجای جنگل و دادن میزانی از آزادیعمل به فرد است که در بیشتر تیمها مشاهده نمیشود.
مدنظرقراردادن فرد بهمعنای تأکید دقیق بر آن دسته از مسائلی است که در زمان لحاظکردن تیم بهعنوان واحد اصلی تحلیل نادیده گرفته میشود. عنصر «من» در تیم همچنان نشان میدهد که رمز مدیریت تیم نهفقط در فنون آماری پیشرفته، مکملهای مهارت، یا پیوند تیمی، بلکه در درک انسانیت آنها قرار دارد. وقتی تیمها خوب کار میکنند، بهخاطر تفاوتهای فردی است و نه برعکس. این تفاوتها بهطور همزمان منبع درخشش و تنشاند و تیمها را بین بینظمی و همافزایی و تنش و هوش جمعی قرار میدهند. این تیمها حتی اگر از بیرون خیلی کارآمد به نظر برسند، از درون ممکن است شکننده باشند. برخلاف تصور رایج، بودن در تیمهای دارای بازیکنان قوی آسان نیست. زمانهایی کاملاً هماهنگاند؛ ولی این هماهنگی ممکن است نتیجۀ عملکرد برتر باشد و نه علت آن. تیمهای محیط کار از این هم پیچیدهترند.
فهرست مطالب کتاب آموزههای ورزش برای رهبری
فصل ها :
- فرمول فرگوسن
- مصاحبه با گرگ لوگانس
- ایجاد روحیۀ ورزشی در کسبوکار
- کار دشوار ایجاد تحول در تیم
- دارندۀ مدال طلای المپیک چطور یاد گرفت زیر فشار عمل کند
- رازهای آمادگی ذهنی ورزشکاران، هنرمندان و جراحان برتر
- دربارۀ تداوم رشد در صنعتی زودگذر
- مصاحبه با کریم عبدالجبار
- نوآوری در لیگ برتر بیسبال
- نگاهی فراتر از عملکرد به استعدادهای درخشانتان
- مصاحبه با میخاییل باریشنیکوف
- چگونه بهترین بهترینها بهتر و بهتر میشوند
- مصاحبه با جو جیراردی
- چرا در تیم، عنصر «من» وجود دارد
- مصاحبه با آندره آغاسی
- چرا ورزش استعارۀ افتضاحی برای کسبوکار است
- مصاحبه با پاتریک باتیستون
- روانشناسی برتر در زمین بسکتبال
- مدیرعامل در مقام مربی
- حداکثر استفاده از استعدادهای فصلی