بیش از دو دهه است که اهمیت موضوع درگیری ذهنی در بازاریابی و تحقیقات مصرفکننده به اثبات رسیده است. این مفهوم با بسیاری از مفاهیم بازاریابی و رفتار مصرفکننده ارتباط داشته و برای طبقهبندی محصولات و پیامهای تبلیغاتی مرتبط با سطح برانگیختگی استفاده میگردد. درگیری ذهنی میتواند برای محققان نیز کاربردهایی داشته باشد زیرا میتواند برای تقسیمبندی مصرفکنندگان به گروههای با درگیری ذهنی بالا، پایین و متوسط بکار رود که لازم است برای هر یک از این گروهها از راهبردهای تبلیغاتی متفاوتی استفاده شود.در سالهای اخیر این مفهوم در بازاریابی به دلیل مطالعه و بررسی رفتار خریدار مورد توجه زیادی قرار گرفته است. از لحاظ نظری، درگیری ذهنی متغیری انگیزشی است که اثرات زیادی بر خرید مصرفکنندگان و رفتارهای ارتباطی آنان داشته و منبعی برای توصیف تفاوتها در میزان تلاشهای ذهنی و فیزیکی مصرفکننده و تصمیمگیری اوست. با وجود پیشینه طولانی و بررسیها در این زمینه، دیدگاههای ضد و نقیضی در مورد ماهیت درگیری ذهنی وجود دارد. مثلاً درگیری ذهنی به عنوان وابستگی شخصی، حالتی انگیزشی و یا دیدگاهی مادی در نظر گرفته میشود.