نسیم طالب در بیان دیدگاهها و نظریاتش بیپرواست. صریح و مستقیم حرف میزند، جسارتش در قضاوتها و دیدگاههای نامتعارف، تحسینبرانگیز است و رشکآور.
سالها پیش دانشمندان بزرگ اقتصادی جهان با شنیدن نظراتش، متعجب شدند که او چگونه از درک واقعیتهای اقتصادی جهان ناتوان است، اما با تحقق پیشبینیهای نسیم طالب، اقتصاددانان جهان شگفتزده شدند! پرسش آنان هنوز هم همچنان پابرجاست که نسیم طالب به پشتوانهی کدام دانش و بینشی میتواند روندهای اقتصادی جهان را دقیقتر و متفاوتتر از اندیشمندان اقتصادی پیشبینی کند! راز این پشتوانه را در کتاب حاضر بخوانید.
کتاب نسیم نیکلاس طالب، یک بیانیه علیه کسانی است که بیرون گود مینشینند و میگویند لنگش کن! اینان حقهبازها و شارلاتانهای اقتصاددان و متفکران علوم اجتماعیاند! در مطالعهی کتابهای نسیم طالب احساس میکنیم که او با شمشیری آهیخته بر فراز جان و سرو گردن دانشمندان اقتصادی و متفکران علوم اجتماعی ایستاده است تا آنان را با یک حرکت، در دم ناکار کند!
تعجب نکنید. نسیم طالب، دارای مدارج عالی تحصیلی است، اما بشدت از دانشگاهیانی که بیرون گود مینشینند و میگویند لنگش کن، متنفر است و این تنفر را در هر نوشته، سخنرانی، و هر نشست و برخاستی تکرار میکند.
صفحهی 254 را بخوانید:
هرگز یک دانشگاهی را استخدام نکن، مگر اینکه شغلی که برایش در نظر گرفتهای، آداب مقالهنویسی یا امتحان گرفتن باشد.
در نگاه او، افرادی که همیشه در بیرون گود نشستهاند، همواره دنبال تجویز روشهای پیچیده و پیچیدهسازی امور هستند و از راهکارهای ساده، بسان طاعون میپرهیزند. کسانی که تعلیم دیدهاند، گزینش شدهاند و حقوق میگیرند تا راهحلهای پیچیده پیدا کنند، انگیزهای برای تجویز راهحلهای ساده ندارند.
در باور نسیم طالب، بدون رفتن به وسط گود، هیچگونه تکامل و پیشرفتی رخ نخواهد داد. رفتن به وسط گود، بر غرور و گستاخی انسان مهار میزند. اشخاص، افراد، مؤسسات و سازمانها باید به وسط گود بیایند، پای حرفشان بایستند، هزینههای ریسک را بپردازند. در غیراینصورت، چرت و پرت میگویند. در این راه نیز، ید طولایی دارند؛ چون میتوانند با چرتوپرتهای کلی، بزرگ، و پیچیده، دیگران را فریببدهند.
از نگاه نسیم طالب، ما به قوانین کاربردی و ساده نیازمندیم. مشکل زمانی بزرگتر میشود که این افراد کلیگو و بیهنر، با تمرکز زیاد بر کلمات و الفاظ، نمودارها و جدولها، ما را در شیب خطرناکی قرار میدهند.
کتاب حاضر، مجموعهی وسیعی از این حقهبازها و شارلاتانها را در عرصههای گوناگون جامعه معرفی میکند و شگرد آنان را در پنهانسازی فریبکاریهایشان برملا ساخته و آشکار میسازد؛ مثلاً از معماران یاد میکند که اصلیترین وظایف خود را که خوب کردن حال شهروندان است، رها کردهاند و در حال تحت تأثیر قرار دادن خودشان است.